سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که با دست کوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند [ مى‏گویم : معنى آن این است که آنچه آدمى از مال خود در راه نیکى و نیکوکارى بخشد ، هرچند اندک بود خدا پاداش آن را بزرگ و بسیار دهد ، و دو دست در اینجا دو نعمت است و امام میان نعمت بنده و نعمت پروردگار فرق گذارد ، نعمت بنده را دست کوتاه و نعمت خدا را دست دراز نام نهاد ، چه نعمتهایى خدا همواره از نعمتهاى آفریدگان فراوانتر است و افزون چرا که نعمتهاى خدا اصل نعمتهاست و هر نعمتى را بازگشت به نعمت خداست و برون آمدن آن از آنجاست . ] [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 91 بهمن 15 , ساعت 9:23 صبح

تو از کوچه باغ زندگی پر کشیدی

صدای برگ ها را شنیدم

درختان با بادهها عشق را رقم زدند

صدای لرزش چشمانت و عقربه های ساعت

من را فراخواندی برای لحظه ای و خداحافظ

دیگر نیستی تا یاری ام کنی

خسته ام خسته ام به اندازه ی قطاری که 

هیچکس خستگی اش را بجز مرد بیدار 

و ستاره ها نمی داند

خسته ام به وسعت طولانی ترین شعر مردی که

صدایش نم خیس... برگ ها را جارو میکند

تو در کدام سیاره ای آدرست را دیگر نگو

بگذار 

تنها باشی

تنهای تنها

هیچکس خستگیت را 

درک نمیکند

تو در سیاره ای هستی که 

آدرسش را نمی دانی

و عاشق محبت

//آدم برفی//



لیست کل یادداشت های این وبلاگ